با وقوع جنبش مشروطیت در ایران و ورود آثار این تحول به یزد، انتظار چنان میرفت که وضعیت اقلیتهای مذهبی (به ویژه زرتشتیان) تا حدی رو به سامان گذارد، چرا که تجار معروف زرتشتی با کمکهای مالی خود به مجاهدین به حمایت از حرکت مردی پرداختند، در آن هنگام چند نفر از تجار
زرتشتی در اقتصاد ایران مقام و موقعیت ممتازی داشتند که در صدر آنها تجارتخانه جمشیدیان متعلق به ارباب جمشید جمشیدیان قرار داشت، تجارتخانه جمشیدیان در کمک مالی به مجاهدان مشروطیت دریغ نمی‌کرد و تنها در یک بار، مبلغ بیست هزار تومان شخصاً و بیست هزار تومان از سایر تجار زرتشتی جمع آوری کرده و در اختیارمجاهدين گذارد.
از دیگر تجار معروف زرتشتی یزد که در کمک مالی به مشروطه خواهان نقش اساسی داشت، خسرو شاه جهان بود. این دو تجارتخانه (از نظر پایگاه اقتصادی این دو موسسه به بخش اقتصادی رجوع شود)، به ویژه در بین عشایر و ایالات فارس دارای محبوبیت و نفوذ فراوانی بودند. «و در اثر قراری که بین شادروان پرویز شاه جهان در یزد با آزادیخواهان گذارده شده بود، تجارتخانه های جمشیدیان و جهانیان اسلحه و فشنگ و مهاتی را که از خارج وارد ایران می‌شد، در بندر بوشهر تحویل می‌گرفتند و جزء سایر مال التجاره های خود به تهران و سایر شهرها حمل و در اختیار مجاهدین می‌گذاردند». درباره نقش خسرو شاه جهان در کمک به مجاهدین در شماره 31 روزنامه صوراسرافیل چنین آمده است: «در چندی قبل، از ذخیره دولتی چهار صد قبضه تفنگ "ورندل" بلند قد خارج نموده و به ... تاجر پارسی فروخته اند .... همچنین از اسلحه خانه، دوست قبضه تفنگ پنج تیر "مکند" و غیره با یک صد و پنجاه هزار عدد فشنگ فخیم الملک و عرابه به مشهدي .... فروخته‌اند».
بنابراین به دنبال این همیاری ثروتمندان زرتشتی با مشروطه طلبان، گروه مستبد که ایشان را سد راهی بر منافع خود می‌دیدند، تصمیم به قتل ارباب پرویز در یزد گرفته و او را به وضع فجیعی می کشند. در واقع شاید موجه ترین دلیل شرکت زرتشتیان در مبارزه علیه مستبدین، جلب حمایت و دوستی توده مردم باشد، چرا که بیشترین مشکلات ایشان (گذشته از زیاده ستانی عمال حکومتی در باب اخذ جزیه)، ناملایمی های اجتماعی بود و هم اکنون با چنین رخدادی فرصتی مناسبی به دست آمده بود. گذشته از قتل پرویز شاهجهان، در تهران نیز سران مستبد جمعی از اراذل را به قتل ارباب فریدون تشویق کردند . هارتویک در تلگرافی این موضوع را چنین می‌آورد:
زرگنده، 4 ژوئیه 1908
17 ژوئیه، 26 تیر، 18 جمادی الثانی
تلگراف هارتویک
«سید محمدخان صنیع حضرت در آغاز، سردسته اراذل محله چاله میدان تهران بود و چون تنور مشروطه گرم شد او و یارانش به جرگه دشمنان مشروطه پیوستند و به پشتی از محمدعلی شاه برخاستند. صنیع حضرت و همیارانش در بیشتر آشوبهایی که به دشمنی با مشروطه می‌شد شرکت داشتند و خود او در کشتن چند تن از مشروطه خواهان زرتشتی مانند ارباب پرویز در یزد و ارباب فریدون در تهران نیز دست داشت. وی به پاس خدماتی که به محمدعلی شاه کرده بود درجه سرتیپی گرفت و رئیس قورخانه شد، صنیع حضرت پس از نهضت مشروطه دستگیر و در دادگاه انقلابی محاکمه و به مرگ محکوم و به روز 16 مرداد 1287 به دار آویخته شد».
از نخستین مواردی که با نگارش و تدوین قانونی اساسی، توسط برخی از علما محل اعتراض قرار گرفت، اصل هشتم قانونی اساسی بود (مطابق با آن اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی خواهند بود) که علما میگفتند: «مسلم و کافر در دیه و حدود متساوی نتواند بود، اگر مسلمانی یک یهودی یا یک کافر دیگری را کشت او را به کیفر نتوان کشتن و بایستی دیه گرفت» چنین ایرادی بر حقوق متساوی همه مردم در برابر قانون دولتی را نيز مي توان در مباحثات بزرگان پیرامون انتخاب وکیل یزد در دوره اول مشاهده کرد:
«آقا میرزا سیدعلی لب خندقی و حاجی میرزا آقا: ماها آخوند ملاعبدالکریم را به جهت وکالت انتخاب نکرده و نفرستاده‌ایم، بلکه برای کشف دو مطلب بوده یکی برای مفتشی حالات مجلسیان که به ما راپورت بدهد.... دیگری برای قتل پرویز زرتشتی.....
آقا سید یحیی: من صریحاً می‌گویم: همان روز که ملاعبدالکریم به جهت وداع به محضر من آمده بود، آخرین کلمه حرف من با او این بود که به سلامتی به طهران بروید و نگذارید زرتشتیها غالب شوند. زیرا که میشنوم یکی از فصول قوانین مجلس مسئله مساوات است!! بایستی در یزد زرتشتی خفیف و خوار باشد! بروید به طهران و با اهل مجلس حالی کنید که یزد سوای سایر ایران است، مثلاً می شنوم در شهرهای داخله، زرتشتیها سوار بر اسب و قاطر و الاغ میشوند، البسه فاخر و الوان می‌پوشند، کلاه به سر می‌گذارند این کارها خلاف شرع است، زرتشتی باید قبای کرباس (مله) بپوشد، عمامه کرباس مله به سر بگذارد. اگر متمول باشد والا....» در هر حال زرتشتیان گرچه با تلاش کیخسرو شاهرخ و تنی چند دیگر از روسای زرتشتی توانستند اصل هشتم را به تصویب رسانند، لیکن در دیدگاه عمومی وجاهت مورد انتظار را کسب نکرده و همراه در آشوبهای داخلی پس از استقرار مشروطه مورد تجاوز و غارت قرار میگیرند.
ملفوفه در نمره 57
صورت وقایع ماهیانه
تهران- 31 دسامبر 1908
10 دی 1287، 7 ذی الحجه 1326
امضاء: چرچیل-وکیل شرقی
منبع : مشروطيت در يزد - پژوهش و نگارش : علي اكبر تشكري بافقي -مركز يزد شناسي - 1378